#عاشقانه های من و چادرم...

چادرِ مشکیِ زیبای من،تو بال های من به سمت آسمانیییی❤⇦⇦همانا عفیف و پاکدامن ،فرشته ای از فرشته هاست. امام علی ( علیه السلام) حکمت 474.❤ دوستت دارم زیبای من..

تعلقات دنیایی من

سلام خانم جان

خسته ام…

از اینکه خودم را نشناختم، سرگردانم

امشب دریافتم که چقدر تعلقات دنیایی دارم، اگر نداشتم هرگز کاری شما دوست نداشتین من انجام دهم را انجام نمی دادم

هر دفعه به فکر شهادت می افتم، به خودم میگویم چیکار کردم برای اسلام؟ کاش حداقل یکی از نماز هایم مود قبول بود…

باید زود بروم حرم حضرت معصومه ( سلام الله علیها) …

خانم جان به خدای علی ( علیه السلام) قسمتان میدهم دعایم کنید، دعا کنین نوکری شما رو کنم تا آخر عمر، سرباز خوبی باشم برای فرزندتان…

من جز مهر شما چیزی ندارم در سینه ام. اثبات هم نکرده ام….

شرمنده تر از خودم را نمیشناسم.

میدانم شما که رضایت دهید ، خدا هم رضایت می دهد…

خانم جان اذنم دهید.

 

خود شناسی

 # ادامه - خودشناسی 

(خودشناسی  مقدّم بر خداشناسی و خداشناسی مقدّم بر خود سازی است.>>> ثمره خودشناسی و خداشناسی در خود سازی و تربیت خویش ظاهر می شود)

در این جا با پاسخ به چند سوال موضوع را خاتمه میدهیم؛

آیا خودشناسی تنها در بعد اخلاقی مطرح می شود ؟

خود شناسی تنها در بُعد اخلاقی مطرح نمی شود، بلکه شامل تمام ابعاد وجودی (اعم از مادی و معنوی) است، هر چند نتیجه آن اخلاقی و معنوی است.

آیا خودشناسی امری درونی است ؟

خودشناسی امری درونی نیست، بلکه کسب اطلاعاتی برای شناخت هر چه بیشتر خود می باشد که دارای سه مرحله است:
الف) خودشناسی خلقتی ،‌یعنی شناخت استعدادهای به کار رفته در آفرینش انسان و کیفیّت آفرینش او.
ب) خودشناسی دنیوی ، یعنی شناخت موقعیّت و جایگاه خود در دنیا.
ج) خودشناسی اخروی ، یعنی شناخت سرانجام حیات خود.


نکته:  انسان ها در وجدان ناخودآگاه خویش، از این معرفت (خودشناسی) کم و بیش بی بهره نیستند، چنان که آیة سی ام سورة روم به آن اشاره شده است، ولی اکثر مردم در وجدان خود آگاه خویش از آن غافل اند. به عبارتی: بیشتر مردم، آگاهی به وجدان و احساس فطری خویش ندارند و به اصطلاح علم به علم ندارند.
مرحوم فیض کاشانی برای پی بردن به عیوب خویش چهار راه ذکر می کند(محجه البیضاء، ج 5، ص 112 - 114 ) ؛

اوّل:  این که انسان به سراغ استادی برود که آگاه به عیوب نفس و خفایا و آفات اخلاقی باشد

دوم: دوست راستگویی را پیدا نموده و او را مراقب خویش کند تا احوال و افعال او را مورد بررسی دقیق قرار دهد.

سوم: انسان عیوب خویش را از زبان دشمنانش بشنود، چرا که دشمنان با دقّت مراقب عیوب و لغزش های انسان هستند

چهارم: انسان با مردم معاشرت نموده و صفات نکوهیده ای را که می بیند، در مورد خودش نیز بررسی کند و ببیند که آیا این صفات نکوهیده در او هست؟

 

منبع >>>pasokhgoo.ir

# تو زنده ای

به نام خدا

 #  تو زنده ای 

 همه میدانند…

….صبرت تمام شده بود و دنیا با همه بزرگی اش در نگاهت کوچک بود

زود تصمیم گرفتی و رفتی، رفتی با کسانی که هم جنس تو بودند

از وقتی رفته ای مدت زیادی می گذرد ولی گاه و بی گاه به یادم می آیی ،

من هستم و ذهنی که خالی نیست از تو

تو زنده ای…

تو زنده ای

خودشناسی

قرآن کریم

 (( وَ لَقَد کَرَّمنا بَنِی ءادَمَ وَ حَمَلناهُم فِی البَرَّ وَ رَزَقناهُم مِّنَ الطَّیَّباتِ وَ فَضَّلناهُم عَلَی کَثیِرٍ مِّمَّن خَلَقنا تَفضِیلا ))

(( و به راستی ، ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم ، و  آنان درخشکی و دریا نشاندیم ، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود ، برتریِ آشکار دادیم .))

 حدیث

الإمام علی ﷺ : أفضَلُ الحِکَمِهَ معرِفِهُ الإنسانِ نَفسَهُ.

امام علی  ﷺ :برترین حکمت ، خودشناسیِ انسان است . (حکمت نامه جوان )

 

الإمام علی ﷺ : مَن عَرَفَ نَفسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ .

امام علی ﷺ : آنکه خود را بشناسد ، پروردگارش را شناخته است .(حکت نامه جوان )

 خود شناسی خداشناسی

حتماً می پرسی چگونه می توان به خود شناسی رسید؟؟؟

 در باب اول کتاب معراج السَّعاده (( در بیان بعضی مقامات نافعه ، از بیان حالات نفس  و منفعت فضایل اخلاق و مضرت رذایل اخلاقی)) آمده است :

تو که در علم خود زبون شدی                    عارف کردگار چون باشی؟

باید که حقیقت خود را طلب کنی.تا بدانی خود چه چیزی ، چه کسی ، و از کجا آمده ای ، و به کجا خواهی رفت و به این منزلگاه روزی چند به کار آمده ای ، تو را برای چه آفریده اند و این اعضا و جوارح را به چه سبب به تو داده اند و زِمام قدرت و اختیار را به  چه جهت در کف تو نهاده اند. و بدانی که سعادت تو چیست و از چیست و هلاکت تو چیست و بدانی که این صفات و ملکاتی که در تو جمع شده اند بعضی از آنها بهایم اند و بعضی صفات سباع و درندگان ، و بعضی صفات شیاطین و پاره ای صفات ملائکه و فرشتگان ، و بشناسی که کدام یک از این صفات ، شایسته و سزاوار حقیقت توست ،…

 

در دیدار با یکی از مدیران حوزه علمیه (  که متأسفانه اسمشان را به خاطر ندارم )، این استاد گرامی در ضمن سخنانشان  گفتند :

در انسان 75 رذیله اخلاقی و 75 فضیله اخلاقی  وجود دارد

تفاوت ما با ملائکه :ملائکه بدون اختیار عبادت خدای سبحان را می کنند ولی انسان با اختیار.(توضیح ؛ حضرت علی علیه السلام در بیان ویژگی های ملائکهمی­فرماید: «خداوند ملائکه را خلق کرد و آنها را در آسمان­ها مسکن داد، در آنها سستی نیست، غفلت نیست، معصیت نمی­کنند و از همه موجودات به خداوند آگاه­تر و از همه به او نزدیک­تر و خداترس تر هستند، اطاعتشان از خدا از همه بیشتر است، نه خواب به دیدگان آنها راه می­یابد ونه دچار سهو و نسیان می­شوند و بدن­هایشان سست نمی­شود.»( بحار الانوار، جلد 59، ص 175 )

از بیان نورانی حضرت علی علیه السلام ، روشن می­شود که گناه نکردن ملائکه به خاطر این است که اساسا میل و کششی در وجودشان به سوی گناه نیست، نه اینکه مجبور به ترک گناه و انجام عبادت باشند. زیرا اجبار در جایی معنا دارد که کسی را وادار نمایند بر خلاف خواسته و میل خود، کاری را انجام دهد یا ترک کند و در ملائکه اینطور نیست.

 و همچنین : انسان با اختیار خویش سرباز اخلاقی را انتخاب می کند؛سرباز جهل و سرباز عقل .

*عقل وقتی کامل می شود که به دستورات الهی عمل شود.مثلاً ؛ وقتی چوب کبریت را زیر پا له میکنیم چون اسراف کردیم به همان اندازه سرباز جهل بالا می رود.(عقل به این معنا نیست که مثلاً  علم ریاضی و…در ذهنمان بالا رود.)

کی معلوم می شود انسان واقعی ام ؟

 که در هر موقعیت ، تصمیم بگیری به جای عمل به رذایل ، به فضایل اخلاقی عمل کنیم.

مثلاً؛ هنگامی که خشمگین می شویم.(شما چه می کنید؟)

 

 این بحث ادامه دارد…..