جمـــــــال کعبــــــــه
باعلی از یاعلی یک نقطه کم دارد ولی یاعلی گفتن کجا و باعلی بودن کجا
باعلی از یاعلی یک نقطه کم دارد ولی یاعلی گفتن کجا و باعلی بودن کجا
قرآن کریم
(( وَ لَقَد کَرَّمنا بَنِی ءادَمَ وَ حَمَلناهُم فِی البَرَّ وَ رَزَقناهُم مِّنَ الطَّیَّباتِ وَ فَضَّلناهُم عَلَی کَثیِرٍ مِّمَّن خَلَقنا تَفضِیلا ))
(( و به راستی ، ما فرزندان آدم را گرامی داشتیم ، و آنان درخشکی و دریا نشاندیم ، و از چیزهای پاکیزه به ایشان روزی دادیم و آنها را بر بسیاری از آفریده های خود ، برتریِ آشکار دادیم .))
حدیث
الإمام علی ﷺ : أفضَلُ الحِکَمِهَ معرِفِهُ الإنسانِ نَفسَهُ.
امام علی ﷺ :برترین حکمت ، خودشناسیِ انسان است . (حکمت نامه جوان )
الإمام علی ﷺ : مَن عَرَفَ نَفسَهُ عَرَفَ رَبَّهُ .
امام علی ﷺ : آنکه خود را بشناسد ، پروردگارش را شناخته است .(حکت نامه جوان )
حتماً می پرسی چگونه می توان به خود شناسی رسید؟؟؟
در باب اول کتاب معراج السَّعاده (( در بیان بعضی مقامات نافعه ، از بیان حالات نفس و منفعت فضایل اخلاق و مضرت رذایل اخلاقی)) آمده است :
تو که در علم خود زبون شدی عارف کردگار چون باشی؟
باید که حقیقت خود را طلب کنی.تا بدانی خود چه چیزی ، چه کسی ، و از کجا آمده ای ، و به کجا خواهی رفت و به این منزلگاه روزی چند به کار آمده ای ، تو را برای چه آفریده اند و این اعضا و جوارح را به چه سبب به تو داده اند و زِمام قدرت و اختیار را به چه جهت در کف تو نهاده اند. و بدانی که سعادت تو چیست و از چیست و هلاکت تو چیست و بدانی که این صفات و ملکاتی که در تو جمع شده اند بعضی از آنها بهایم اند و بعضی صفات سباع و درندگان ، و بعضی صفات شیاطین و پاره ای صفات ملائکه و فرشتگان ، و بشناسی که کدام یک از این صفات ، شایسته و سزاوار حقیقت توست ،…
در دیدار با یکی از مدیران حوزه علمیه ( که متأسفانه اسمشان را به خاطر ندارم )، این استاد گرامی در ضمن سخنانشان گفتند :
در انسان 75 رذیله اخلاقی و 75 فضیله اخلاقی وجود دارد
تفاوت ما با ملائکه :ملائکه بدون اختیار عبادت خدای سبحان را می کنند ولی انسان با اختیار.(توضیح ؛ حضرت علی علیه السلام در بیان ویژگی های ملائکهمیفرماید: «خداوند ملائکه را خلق کرد و آنها را در آسمانها مسکن داد، در آنها سستی نیست، غفلت نیست، معصیت نمیکنند و از همه موجودات به خداوند آگاهتر و از همه به او نزدیکتر و خداترس تر هستند، اطاعتشان از خدا از همه بیشتر است، نه خواب به دیدگان آنها راه مییابد ونه دچار سهو و نسیان میشوند و بدنهایشان سست نمیشود.»( بحار الانوار، جلد 59، ص 175 )
از بیان نورانی حضرت علی علیه السلام ، روشن میشود که گناه نکردن ملائکه به خاطر این است که اساسا میل و کششی در وجودشان به سوی گناه نیست، نه اینکه مجبور به ترک گناه و انجام عبادت باشند. زیرا اجبار در جایی معنا دارد که کسی را وادار نمایند بر خلاف خواسته و میل خود، کاری را انجام دهد یا ترک کند و در ملائکه اینطور نیست.
و همچنین : انسان با اختیار خویش سرباز اخلاقی را انتخاب می کند؛سرباز جهل و سرباز عقل .
*عقل وقتی کامل می شود که به دستورات الهی عمل شود.مثلاً ؛ وقتی چوب کبریت را زیر پا له میکنیم چون اسراف کردیم به همان اندازه سرباز جهل بالا می رود.(عقل به این معنا نیست که مثلاً علم ریاضی و…در ذهنمان بالا رود.)
کی معلوم می شود انسان واقعی ام ؟
که در هر موقعیت ، تصمیم بگیری به جای عمل به رذایل ، به فضایل اخلاقی عمل کنیم.
مثلاً؛ هنگامی که خشمگین می شویم.(شما چه می کنید؟)
این بحث ادامه دارد…..
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط ...جا مانده... در 1396/06/20 ساعت 10:08:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |
1396/01/02 @ 11:43:37 ق.ظ
حمیدرضا کافی آبادی [بازدید کننده]
سلام،
بسیار عالی، سپاس از ارائه پاسخ تون
و از دیدگاه من، یکی از تفاوت انسان با دیگر مخلوقات شاید عشق باشد، معجزه عشق!
و عشق واقعی از دست دادن عقل نیست
که اتمام عاقلی است، یعنی عقل(نماد انسان) به مرحله بلوغ رسیده باشد و تسلیم شود.
و از این منظر میبابی، اسلام (که تسلیم شدن در برابر خدا) دین عاشقان است…..
سایت تون هم خیلی خوشگله…
1395/12/30 @ 01:53:27 ق.ظ
حمیدرضا کافی آبادی [بازدید کننده]
احسنت
فقط اینجا در این جمله:
عشقِ با اختیار با ارزش تر از عش اجباری است
منظورت از “عش"، چیست؟ اگر اشتباه تایپیست و “عشق” بوده، عشق هیچ وقت اجباری نیست، وگرنه اسمش عشق نیست!
1395/12/30 @ 10:00:44 ب.ظ
...جا مانده... [عضو]
سلام
از اینکه با دقت مطلب رو خواندین و نظر دادین ممنونم
حتماً مطلب ویرایش خواهم داد
کلمه عش؛ عشق است که اشتباهاً عش نوشته ام
و سوال دوم؛
حضرت علی علیه السلام در بیان ویژگی های ملائکه میفرماید: «خداوند ملائکه را خلق کرد و آنها را در آسمانها مسکن داد، در آنها سستی نیست، غفلت نیست، معصیت نمیکنند و از همه موجودات به خداوند آگاهتر و از همه به او نزدیکتر و خداترس تر هستند، اطاعتشان از خدا از همه بیشتر است، نه خواب به دیدگان آنها راه مییابد ونه دچار سهو و نسیان میشوند و بدنهایشان سست نمیشود.»( بحار الانوار، جلد 59، ص 175 )
از بیان نورانی حضرت علی علیه السلام ، روشن میشود که گناه نکردن ملائکه به خاطر این است که اساسا میل و کششی در وجودشان به سوی گناه نیست، نه اینکه مجبور به ترک گناه و انجام عبادت باشند. زیرا اجبار در جایی معنا دارد که کسی را وادار نمایند بر خلاف خواسته و میل خود، کاری را انجام دهد یا ترک کند و در ملائکه اینطور نیست.
ممنونم